جزء 27 قرآن کریم - 399 آیه
۞ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
[ابراهيم] گفت: «اى فرستادگان، مأموريت شما چيست؟»
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ
گفتند: «ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شدهايم،
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ
تا سنگهايى از گِل رُس بر [سر] آنان فرو فرستيم.
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ
[كه] نزد پروردگارت براى مسرفان نشانگذارى شده است.
فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود بيرون برديم.
فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ
و[لى] در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم.
وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر درد مىترسند، عبرتى به جاى گذاشتيم.
وَفِي مُوسَىٰ إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
و [نيز] در [ماجراى] موسى، چون او را با حجتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم.
فَتَوَلَّىٰ بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
پس [فرعون] با اركان [دولت] خود روى برتافت و گفت: «[اين شخص،] ساحر يا ديوانهاى است.»
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ
[تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او [در آخرين لحظه] نكوهشگر [خود] بود.
وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ
و در [ماجراى] عاد [نيز]، چون بر [سر] آنها آن باد مُهلِك را فرستاديم.
مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ
به هر چه مىوزيد آن را چون خاكستر استخوان مرده مىگردانيد.
وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّىٰ حِينٍ
و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود]، آنگاه كه به ايشان گفته شد: «تا چندى برخوردار شويد.»
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ
تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مىنگريستند، آذرخش آنان را فرو گرفت.
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ
در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند.
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ
و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند]، زيرا آنها مردمى نافرمان بودند.
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم، و بىگمان، ما [آسمان]گستريم!
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ
و زمين را گسترانيدهايم و چه نيكو گسترندگانيم.
وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
پس به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را از طرف او بيمدهندهاى آشكارم.
وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَـٰهًا آخَرَ ۖ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ
و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهندهاى آشكارم.
كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند: «ساحر يا ديوانهاى است.»
أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
آيا همديگر را به اين [سخن] سفارش كرده بودند؟ [نه!] بلكه آنان مردمى سركش بودند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ
پس، از آنان روى بگردان، كه تو در خور نكوهش نيستى.
وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ
و پند ده، كه مؤمنان را پند سود بخشد.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ
از آنان هيچ روزيى نمىخواهم، و نمىخواهم كه مرا خوراك دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ
خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ
پس براى كسانى كه ستم كردند بهرهاى است از عذاب، همانند بهره عذاب ياران [قبلى]شان. پس [بگو:] در خواستن عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
پس واى بر كسانى كه كافر شدهاند از آن روزى كه وعده يافتهاند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَالطُّورِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان سوگند به طور،
وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ
و كتابى نگاشته شده،
فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ
در طومارى گسترده؛
وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ
سوگند به آن خانه آباد [خدا]؛
وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ
سوگند به بام بلند [آسمان]،
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
و آن درياى سرشار [و افروخته]،
إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ
كه عذاب پروردگارت واقعشدنى است؛
مَّا لَهُ مِن دَافِعٍ
آن را هيچ بازدارندهاى نيست.
يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا
روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد،
وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا
و كوهها [جمله] به حركت درآيند.
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ
پس واى بر تكذيبكنندگان در آن روز.
الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ
آنان كه به ياوه سرگرمند.
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا
روزى كه به سوى آتش جهنم كشيده مىشوند [چه] كشيدنى.
هَـٰذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ
[و به آنان گويند:] «اين همان آتشى است كه دروغش مىپنداشتيد.
أَفَسِحْرٌ هَـٰذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ
آيا اين افسون است؟ يا شما [درست] نمىبينيد؟
اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ ۖ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
به آن درآييد؛ خواه بشكيبيد يا نشكيبيد، به حال شما يكسان است. تنها به آنچه مىكرديد مجازات مىيابيد.»
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ
پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند.
فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ
به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند، و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است.
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
[به آنان گويند:] «به [پاداش] آنچه به جاى مىآورديد بخوريد و بنوشيد؛ گواراتان باد!»
مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ ۖ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ
بر تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ ۚ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ
و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمىكاهيم. هر كسى در گرو دستاورد خويش است.
وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ
با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مىكنيم.
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ
در آنجا جامى از دست هم مىربايند [و بر سرش همچشمى مىكنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه.
۞ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ
و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند، انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است.
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و برخىشان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند،
قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ
گويند: «ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم.
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ
پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد.
إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ ۖ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ
ما از ديرباز او را مىخوانديم، كه او همان نيكوكار مهربان است.»
فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ
پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه.
أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
يا مىگويند: «شاعرى است كه انتظار مرگش را مىبريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم].»
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
بگو: «منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا ۚ أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مىدارد يا [نه،] آنها مردمى سركشند؟
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ ۚ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ
يا مىگويند: «آن را بربافته.» [نه،] بلكه باور ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ
پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
آيا از هيچ خلق شدهاند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ
آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند؟ [نه،] بلكه يقين ندارند.
أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست؟ يا ايشان تسلط [تام] دارند؟
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ ۖ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ
آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند؟ پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد.
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ
آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ
آيا از آنها مزدى مطالبه مىكنى و آنان از [تعهّد اداى] تاوان گرانبارند؟
أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند؟
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ
يا مىخواهند نيرنگى بزنند؟ و [لى] آنان كه كافر شدهاند، خود دچار نيرنگ شدهاند.
أَمْ لَهُمْ إِلَـٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
آيا ايشان را جز خدا معبودى است؟ منزّه است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ
و اگر پارهسنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند: «ابرى متراكم است.»
فَذَرْهُمْ حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ
پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مىافتند برسند.
يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
روزى كه نيرنگشان به هيچوجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند.
وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَٰلِكَ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
و در حقيقت، غير از اين [مجازات]، عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كردهاند خواهد بود، ولى بيشترشان نمىدانند [كه آن عذاب چيست].
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ
و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى.
وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ
و [نيز] پارهاى از شب، و در فروشدن ستارگان تسبيحگوى او باش.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ
به نام خداوند رحمتگر مهربان سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مىآيد،
مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ
[كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده؛
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ
و از سر هوس سخن نمىگويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ
اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست.
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ
آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت،
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ
[سروش] نيرومندى كه [مسلّط] درايستاد.
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ
در حالى كه او در افق اعلى بود؛
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ
سپس نزديك آمد و نزديكتر شد،
فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ
تا [فاصلهاش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد؛
فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ
آنگاه به بندهاش آنچه را بايد وحى كند، وحى فرمود.
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ
آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد.
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ
آيا در آنچه ديده است با او جدال مىكنيد؟
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ
و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است،
عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ
نزديك سدرالمنتهى،
عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ
در همان جا كه جنةالمأوى است.
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ
آنگاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود.
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ
ديده [اش] منحرف نگشت و [از حدّ] در نگذشت.
لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ
به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد.
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّىٰ
به من خبر دهيد از لات و عزّى،
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَىٰ
و منات آن سومين ديگر،
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَىٰ
آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر؟
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَىٰ
در اين صورت، اين تقسيم نادرستى است.
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ ۖ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَىٰ
[اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد [و] خدا بر [حقّانيّت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است. [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند، با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است.
أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّىٰ
مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد؟
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَىٰ
آن سرا و اين سرا از آن خداست.
۞ وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ
و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد، مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد.
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَىٰ
در حقيقت، كسانى كه آخرت را باور ندارند، فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنّث نام مىنهند.
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ۖ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا
و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست. جز گمان [خود] را پيروى نمىكنند، و در واقع، گمان در [وصول به] حقيقت هيچ سودى نمىرساند.
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است، روى برتاب.
ذَٰلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَىٰ
اين منتهاى دانش آنان است. پروردگار تو، خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاهتر است.
وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى
و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آن خداست، تا كسانى را كه بد كردهاند، به [سزاى] آنچه انجام دادهاند كيفر دهد، و آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ۚ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ
آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها -جز لغزشهاى كوچك- خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است. وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همانگاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال ]شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است.
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ
پس آيا آن كسى را كه [از جهاد] روى برتافت ديدى؟
وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ
و اندكى بخشيد و [از باقى] امتناع ورزيد.
أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَىٰ
آيا علم غيب پيش اوست و او مىبيند؟
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ
يا بدانچه در صحيفههاى موسى [آمده] خبر نيافته است؟
وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ
و [نيز در نوشتههاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد:
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ
كه هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد.
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.
وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ
و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد.
ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ
سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند.
وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنتَهَىٰ
و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست.
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ
و هم اوست كه مىخنداند و مىگرياند.
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا
و هم اوست كه مىميراند و زنده مىگرداند.
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ
و هم اوست كه دو نوع مىآفريند: نر و ماده،
مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَىٰ
از نطفهاى چون فرو ريخته شود.
وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَىٰ
و هم پديد آوردن [عالم] ديگر بر [عهده] اوست.
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَىٰ وَأَقْنَىٰ
و هم اوست كه [شما را] بىنياز كرد و سرمايه بخشيد.
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ
و هم اوست پروردگار ستاره «شِعرى».
وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَىٰ
و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد.
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَىٰ
و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت.
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَىٰ
و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را، زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند.
وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَىٰ
و شهرها[ى سَدوم و عاموره] را فرو افكند.
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّىٰ
پوشاند بر آن [دو شهر، از باران گوگردى] آنچه را پوشاند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَىٰ
پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مىدارى؟
هَـٰذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَىٰ
اين [پيامبر نيز] بيمدهندهاى از [جمله] بيمدهندگان نخستين است.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ
[وه چه] نزديك گشت قيامت.
لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ
جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست.
أَفَمِنْ هَـٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ
آيا از اين سخن عجب داريد؟
وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ
و مىخنديد و نمىگرييد؟
وَأَنتُمْ سَامِدُونَ
و شما در غفلتيد.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ۩
پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ
به نام خداوند رحمتگر مهربان نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ
و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند: «سحرى دايم است.»
وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ
و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است.
وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ
و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد.
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ
حكمت بالغه [حق اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ ۘ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَىٰ شَيْءٍ نُّكُرٍ
پس، از آنان روى برتاب. روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مىكند،
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ
در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] برمىآيند.
مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ ۖ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَـٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ
به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه] روز دشوارى است.»
۞ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ
پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانهاى است.» و [بسى] آزار كشيد.
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ
تا پروردگارش را خواند كه: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس!»
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ
پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم.
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند.
وَحَمَلْنَاهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ
و او را بر [كشتى] تختهدار و ميخآجين سوار كرديم.
تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كَانَ كُفِرَ
[كشتى] زير نظر ما روان بود. [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود.
وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ
ما بر [سر] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم،
تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ
[كه] مردم را از جا مىكند؛ گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشهكن شده بودند.
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم، پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند.
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.»
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
«آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.»
سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست.
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
ما براى آزمايش آنان [آن] مادهشتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:]«مراقب آنان باش و شكيبايى كن.
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ ۖ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ
و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شدهاست: هر كدام را آب به نوبت خواهد بود.»
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ
پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد.
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
ما بر [سر]شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياه خشكيده [كومهها] ريزريز شدند.
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند.
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ
ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم.
نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ
[و اين] رحمتى از جانب ما بود؛ هر كه سپاس دارد، بدينسان [او را] پاداش مىدهيم.
وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ
و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود، و[لى] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند.
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
و از مهمان[هاى] او كام دل خواستند، پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم:] «[مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.»
وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ
و به راستى كه سپيدهدم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد.
فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ
پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ
و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند.
كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ
[اما آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند، تا چون زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم.
أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُولَـٰئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ
آيا كافران شما، از اينان [كه برشمرديم] برترند، يا شما را در نوشتهها[ى آسمانى] خط امانى است؟
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ
يا مىگويند: «ما همگى انتقامگيرنده [و يار و ياور همديگر]يم!»
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ
زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند.
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَىٰ وَأَمَرُّ
بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سختتر و تلختر است.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
قطعاً بزهكاران در گمراهى و جنونند.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
روزى كه در آتش به رو كشيده مىشوند [و به آنان گفته مىشود:] «لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد].»
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم.
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى.
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ
و هم مسلكان شما را سخت به هلاكت رسانديم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ
و هر چه كردهاند در كتابها[ى اعمالشان درج] است.
وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ
و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ
در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها،
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ
در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ الرَّحْمَـٰنُ
به نام خداوند رحمتگر مهربان [خداى] رحمان،
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
قرآن را ياد داد.
خَلَقَ الْإِنسَانَ
انسان را آفريد،
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ
به او بيان آموخت.
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ
خورشيد و ماه بر حسابى [روان]اند.
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ
و بوته و درخت چهرهسايانند.
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ
و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت،
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ
تا مبادا از اندازه درگذريد.
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ
و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
و زمين را براى مردم نهاد.
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ
در آن، ميوه [ها] و نخلها با خوشههاى غلاف دار،
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ
و دانههاى پوستدار و گياهان خوشبوست.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ
انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند، آفريد.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ
و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ
پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ
دو دريا را [به گونهاى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند.
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ
ميان آن دو، حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمىكنند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ
از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ
و او راست در دريا سفينههاى بادباندار بلند همچون كوهها.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
هر چه بر [زمين] است فانىشونده است.
وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مىكند. هر زمان، او در كارى است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ
اى جن و انس، زودا كه به شما بپردازيم.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا ۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ
اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مىتوانيد از كرانههاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد. [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمىكنيد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ
بر سر شما شرارههايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد، و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ
پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ
در آن روز، هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ
تبهكاران از سيمايشان شناخته مىشوند و از پيشانى و پايشان بگيرند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
هَـٰذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مىخواندند.
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ
ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ
و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ
كه داراى شاخسارانند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ
در آن دو [باغ] دو چشمه روان است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ
در آن دو [باغ] از هر ميوهاى دو گونه است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ۚ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ
بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است، تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
در آن [باغها، دلبرانى] فروهشتهنگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ
گويى كه آنها ياقوت و مرجانند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ
مگر پاداش احسان جز احسان است؟
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ
و غير از آن دو [باغ]، دو باغ [ديگر نيز] هست.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُدْهَامَّتَانِ
كه از [شدّت] سبزى سيهگون مىنمايد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ
در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ
در آن دو، ميوه و خرما و انار است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ
در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ
حورانى پردهنشين در [دل] خيمهها.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ
بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زدهاند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت،
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ
به نام خداوند رحمتگر مهربان آن واقعه چون وقوع يابد،
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ
[كه] در وقوع آن دروغى نيست:
خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ
پستكننده [و] بالابرنده است.
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود،
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا
و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند،
فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا
و غبارى پراكنده گردند،
وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً
و شما سه دسته شويد:
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ
ياران دست راست، كدامند ياران دست راست؟
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ
و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
و سبقتگيرندگان مقدمند؛
أُولَـٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
آنانند همان مقربان [خدا]،
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
در باغستانهاى پر نعمت.
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ
گروهى از پيشينيان،
وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ
و اندكى از متأخران.
عَلَىٰ سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ
بر تختهايى جواهرنشان،
مُّتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ
كه روبروى هم بر آنها تكيه دادهاند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند،
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ
با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان.
لَّا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ
[كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بىخرد گردند.
وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ
و ميوه از هر چه اختيار كنند.
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند.
وَحُورٌ عِينٌ
و حوران چشمدرشت،
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
مثل لؤلؤ نهان ميان صدف،
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
[اينها] پاداشى است براى آنچه مىكردند.
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا
در آنجا نه بيهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناهآلود.
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا
سخنى جز سلام و درود نيست.
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ
و ياران راست؛ ياران راست كدامند؟
فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ
در [زير] درختان كُنار بىخار،
وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ
و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است.
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ
و سايهاى پايدار.
وَمَاءٍ مَّسْكُوبٍ
و آبى ريزان.
وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ
و ميوهاى فراوان،
لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ
نه بريده و نه ممنوع.
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ
و همخوابگانى بالا بلند.
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاءً
ما آنان را پديد آوردهايم پديد آوردنى،
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا
و ايشان را دوشيزه گردانيدهايم،
عُرُبًا أَتْرَابًا
شوى دوست همسال،
لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ
براى ياران راست.
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ
كه گروهى از پيشينيانند،
وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ
و گروهى از متأخران.
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ
و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ
در [ميان] باد گرم و آب داغ.
وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ
و سايهاى از دود تار.
لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ
نه خنك و نه خوش.
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَٰلِكَ مُتْرَفِينَ
اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ
و بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
و مىگفتند: «آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم، واقعاً [باز] زنده مىگرديم؟
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ
يا پدران گذشته ما [نيز]؟»
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ
بگو: «در حقيقت، اولين و آخرين،
لَمَجْمُوعُونَ إِلَىٰ مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ
قطعاً همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند.»
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز،
لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ
قطعاً از درختى كه از زقّوم است خواهيد خورد.
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند.
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ
و روى آن از آب جوش مىنوشيد؛
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ
[مانند] نوشيدن اشتران تشنه.
هَـٰذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ
اين است پذيرايى آنان در روز جزا.
نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ
ماييم كه شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟
أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ
آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مىريزيد ديدهايد؟
أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ
آيا شما آن را خلق مىكنيد يا ما آفرينندهايم؟
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كردهايم و بر ما سبقت نتوانيد جست؛
عَلَىٰ أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ
[و مىتوانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانيد پديدار گردانيم.
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَىٰ فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ
و قطعاً پديدار شدن نخستين خود را شناختيد؛ پس چرا سر عبرت گرفتن نداريد؟
أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ
آيا آنچه را كشت مىكنيد، ملاحظه كردهايد؟
أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ
آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مىكنيد، يا ماييم كه زراعت مىكنيم؟
لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ
اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجب] مىافتيد.
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
[و مىگوييد:] «واقعاً ما زيان زدهايم،
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
بلكه ما محروم شدگانيم.»
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟
أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ
آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آوردهايد، يا ما فرودآورندهايم؟
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ
اگر بخواهيم آن را تلخ مىگردانيم، پس چرا سپاس نمىداريد؟
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ
آيا آن آتشى را كه برمىافروزيد ملاحظه كردهايد؟
أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِئُونَ
آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كردهايد، يا ما پديدآورندهايم؟
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ
ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار دادهايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.
۞ فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ
نه [چنين است كه مىپنداريد]، سوگند به جايگاههاى [ويژه و فواصل معيّن] ستارگان.
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
اگر بدانيد، آن سوگندى سخت بزرگ است!
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
كه اين [پيام] قطعاً قرآنى است ارجمند،
فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ
در كتابى نهفته،
لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
كه جز پاكشدگان بر آن دست ندارند،
تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
وحيى است از جانب پروردگار جهانيان.
أَفَبِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ
آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مىگيريد؟
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ
و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مىدهيد؟
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ
پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مىرسد،
وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ
و در آن هنگام خود نظاره گريد -
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ
و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمىبينيد-
فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ
پس چرا، اگر شما بىجزا مىمانيد [و حساب و كتابى در كار نيست]،
تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
اگر راست مىگوييد، [روح] را برنمىگردانيد؟
فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
و اما اگر [او] از مقربان باشد،
فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ
[در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود].
وَأَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
و اما اگر از ياران راست باشد،
فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
از ياران راست بر تو سلام باد.
وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ
و اما اگر از دروغزنان گمراه است،
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ
پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد،
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ
و [فرجامش] درافتادن به جهنم است.
إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ
اين است همان حقيقت راست [و] يقين.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
به نام خداوند رحمتگر مهربان آنچه در آسمانها و زمين است، خدا را به پاكى مىستايند، و اوست ارجمند حكيم.
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ اوست: زنده مىكند و مىميراند، و او بر هر چيزى تواناست.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۖ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد؛ آنگاه بر عرش استيلا يافت. آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مىداند. و هر كجا باشيد او با شماست، و خدا به هر چه مىكنيد بيناست.
لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
فرمانروايى [مطلق] آسمانها و زمين از آن اوست، و [جمله] كارها به سوى خدا بازگردانيده مىشود.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ ۚ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
شب را در روز درمىآورد و روز را [نيز] در شب درمىآورد، و او به راز دلها داناست.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ۖ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [ديگران] كرده، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت.
وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۙ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمىآوريد و [حال آنكه] پيامبر [خدا] شما را دعوت مىكند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و اگر مؤمن باشيد، بىشك [خدا] از شما پيمان گرفته است.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مىفرستد، تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند. و در حقيقت، خدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است.
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ ۚ أُولَـٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمىكنيد و [حال آنكه] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلق دارد؟ كسانى از شما كه پيش از فتح [مكه] انفاق و جهاد كردهاند، [با ديگران] يكسان نيستند. آنان از [حيث ]درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند. و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَىٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مىبينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است، در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم.» گفته مىشود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مىشود كه آن را دروازهاى است: باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
[دو رويان،] آنان را ندا درمىدهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مىگويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان ]مغروركننده، شما را در باره خدا بفريفت.
فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ مَأْوَاكُمُ النَّارُ ۖ هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شدهاند عوضى پذيرفته نمىشود: جايگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»
۞ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
آيا براى كسانى كه ايمان آوردهاند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد، و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند؟
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند. به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيدهايم، باشد كه بينديشيد.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ
در حقيقت، مردان و زنان صدقهدهنده و [آنان كه] به خدا وامى نيكو دادهاند، ايشان را [پاداش] دو چندان گردد، و اجرى نيكو خواهند داشت.
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ
و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آوردهاند، آنان همان راستينانند و پيش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ايشان راست اجر و نورشان؛ و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كردهاند آنان همدمان آتشند.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مثَل آنها] چون مثَل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
[براى رسيدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است [و] براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردهاند، بر يكديگر سبقت جوييد. اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد آن را مىدهد، و خداوند را فزونبخشى بزرگ است.
مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است. اين [كار] بر خدا آسان است.
لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد، و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد:
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ ۗ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
همانان كه بخل مىورزند و مردم را به بخل ورزيدن وامىدارند. و هر كه روى گرداند قطعاً خدا بىنياز ستوده است.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكست ناپذير است.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ ۖ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
و در حقيقت، نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو، نبوت و كتاب را قرار داديم: از آنها [برخى] راهياب [شد]ند، و[لى] بسيارى از آنان بدكار بودند.
ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را، پىدرپى، آورديم، و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و [اما] ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرّر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند، با اين حال آن را چنانكه حقّ رعايت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد، و خدا آمرزنده مهربان است.
لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
تا اهل كتاب بدانند كه به هيچ وجه فزونبخشى خدا در [حيطه] قدرت آنان نيست و فضل [و عنايت، تنها] در دست خداست: به هر كس بخواهد آن را عطا مىكند، و خدا داراى كرم بسيار است.
