سخن 38- الگوی اخلاقی

وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - كانَ لى فيما مَضى اَخٌ فِى اللّهِ،

و آن حضرت فرمود: مرا در گذشته برادری‌ خدایی‌ بود،

وَ كانَ يُعْظِمُهُ فى عَيْنى صِغَرُ الدُّنْيا فى عَيْنِهِ. وَ كانَ خارِجاً

کوچکی‌ دنیا در نظرش او را در نظرم بزرگ می‌ نمود. از سلطه

مِنْ سُلْطانِ بَطْنِهِ، فَلايَشْتَهى ما لايَجِدُ، وَلايُكْثِرُ اِذا وَجَدَ.

شکمش آزاد بود، آنچه نمی‌ یافت آرزو نمی‌ کرد، و هرگاه می‌ یافت زیاده روی‌ نداشت.

وَ كانَ اَكْثَرَ دَهْرِهِ صامِتاً، فَاِنْ قالَ بَذَّ الْقائِلينَ، وَ نَقَعَ

اکثر روزگارش را خاموش بود، و اگر می‌ گفت بر گویندگان غالب می‌ شد، و تشنگی‌ پرسندگان

غَليلَ السّائِلينَ. وَ كانَ ضَعيفاً مُسْتَضْعَفاً، فَاِنْ جاءَ الْجِدُّ

را به زلال معرفت فرومی‌ نشاند. افتاده بود و او را ناتوان می‌ شمردند، ولی‌ بهوقت جدّ و

فَهُوَ لَيْثٌ غاد وَ صِلُّ واد. لايُدْلى بِحُجَّة حَتّى يَأْتِىَ

جهاد شیر خشمگین و مار زهرآگین بود. تا نزد قاضی‌ نمی‌ آمد اقامه

قاضِياً. وَ كانَ لايَلُومُ اَحَداً عَلى ما يَجِدُ الْعُذْرَ فى مِثْلِهِ

حجّت نمی‌ کرد. احدی‌ را به کاری‌ که در مثل آن عذر می‌ یافت ملامت

حَتّى يَسْمَعَ اعْتِذارَهُ. وَ كانَ لايَشْكُو وَجَعاً اِلاّ عِنْدَ بُرْئِهِ.

نمی‌ نمود تا عذرش را بشنود. دردی‌ را جز به وقت بهبودیش شکایت نمی‌ کرد.

وَ كانَ يَقُولُ ما يَفْعَلُ، وَ لايَقُولُ ما لايَفْعَلُ. وَ كانَ اِذا غُلِبَ

چیزی‌ را که می‌ گفت انجام می‌ داد، و آنچه را عمل نمی‌ کرد نمی‌ گفت. اگر در سخن

عَلَى الْكَلامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ، وَ كانَ عَلى ما يَسْمَعُ

بر او غالب می‌ شدند در سکوت مغلوب نمی‌ شد، و بر شنیدن

اَحْرَصَ مِنْهُ عَلى اَنْ يَتَكَلَّمَ. وَ كانَ اِذا بَدَهَهُ اَمْرانِ نَظَرَ

حریص تر از گفتن بود. هرگاه دو برنامه پیش می‌ آمد دقت می‌ کرد که

اَيُّهُما اَقْرَبُ اِلَى الْهَوى فَيُخالِفُهُ. فَعَلَيْكُمْ بِهذِهِ الْخَلائِقِ

کدام به هوای‌ نفس نزدیک تر است پس آن را مخالفت می‌ نمود. بر شما باد به این اوصاف

فَالْزَمُوها وَ تَنافَسُوا فيها، فَاِنْ لَمْ تَسْتَطيعُوها فَاعْلَمُوا اَنَّ

و ملازمت و رغبت به آنها، پس اگر همه آنها را قدرت ندارید بدانید که

اَخْذَ الْقَليلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثيرِ.

به دست آوردن اندک بهتر از ترک بسیار است.