سخن 169- راه درمان شهوت

وَ رُوِىَ اَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ كانَ جالِساً فى اَصْحابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَاَةٌ جَميلَةٌ،

نقل شده که آن حضرت در میان یارانش نشسته بود، زنی‌ زیبا بر آنان عبور کرد،

فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِاَبْصارِهِمْ. فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - اِنَّ اَبْصارَ هذِهِ

آنان دیده بر او دوختند، آن حضرت علیه السّلام فرمود: دیده اینان

الْفُحُولِ طَوامِحُ، وَ اِنَّ ذلِكَ سَبَبُ هِبابِها، فَاِذا نَظَرَ اَحَدُكُمْ

به شهوت نگران، و این نظراندازی‌ موجب هیجان است، هرگاه یکی‌ از شما

اِلَى امْرَاَة تُعْجِبُهُ فَلْيُلامِسْ اَهْلَهُ، فَاِنَّما هِىَ امْرَاَةُ كَامْرَاَة

به زنی‌ که او را خوش آید نظر کند باید با همسر خود درآمیزد، که این زنی‌ است همانند آن.

- فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوارِج ِ: قاتَلَهُ اللّهُ كافِراً ما اَفْقَهَهُ! فَوَثَبَ الْقَوْمُ

مردی‌ از خوارج گفت: خدا این کافر را نابود کند، چقدر داناست! مردم برجستند

لِيَقْتُلُوهُ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: - رُوَيْداً، اِنَّما هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ،

تا او را نابود کنند، فرمود: او را واگذارید، پاسخ ناسزاگویی‌ ناسزاست،

اَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْب.

یـا گـذشـت از گنــاه .